سلام سلام
صبحی با طعم نون داغ و سنگک آرزومندم
عاغا مجبور شدم برم ماموریت😰😰
تویه مسیر راننده هی از صبحونه ی یکی از این استراحتگاه های بین راهی تعریف کرد تعریف کرد
کشتمون
منم که اون عقب بالشت کوچولو زیر سرم و با این قد دراز مثه پازل راهیابی در هم پیچیده شدم گفتم باششششش بریم بریم
خلاصه اش رفتیم محل مورد نظر ۳ تا خانم بودن یکی پشت کانتر فروش و دوتای دیگه آشپزی میکردن
صبحانه یه غذای گیلانی سفارش داد "واویشگا"
گوشت چرخ کرده و تخم مرغ خوشمزه بود مخصوصا خیار شورهای چاشنی که داشت
تاريخ : چهارشنبه دوازدهم شهریور ۱۴۰۴ | 9:4 | نویسنده : هیس |