سلام سلام
نه زندگی اونقدرا شیرینه
نه مرگ اونقدرا که میگن تلخ
سلام سلام
امروز رفتم دانشگاه و یه جورایی آخرین جلسه کلاسها بود
با بچه ها چاییو کیک خوردیم
عکس یادگاری گرفتیم
و یه ترم دیگه تموم شد به همین سادگی
عاغا چقدر روزا تند تند میرن🙄🙄🙄
سلام سلام
جمله عاشقانه ی تورمی:
عزیزکم
در هیاهوی افزایش قیمت عجیب
دلار
طلا
و ابر تورم
باز حواسم به تو مانده🤩🤩🤩
سلام سلام
عاغا اینکه یه آدم بعد این همه مدت هر روز صبح آنلاین بودنتو چک کنه دیوونه گیه
یا
علاقه شدید قلبی که مردمان عشق می خواننش؟؟
مگه میشه تویه جاده بارونی باشی
آهنگ باشه
داخل ماشین دنا مشکی باشی
بارون یعنی یکی برات دلتنگه
با زندگی میجنگه
طهران
باران
پاییز
ترسیدم بوست کنم
چون
دهانت بوی عشق کهنه میگرفت و آنجا مردمان
تورا هم به اشتباه عاشق می پنداشتند
سلام سلام
عاغا من یه خصوصیت عجیب دارم اونم یه جورای احساس تعلق پیدا کردنه یه مدل دلبستگی که در حد احمقانه ترین حالت بی خیال نمیشم
حماقت ها چندین مدلن و اینم یکی شون
یکی از بزرگترین جوکهایی که شنیدم اینه:
اینقدرهام که ادعا میکنی عاشق نیستی
سلام سلام
راستشو بخواین چند روزه قفلی زدم روی یه شعری از کاظم بهمنی
انگاری که یه حس نزدیکی را واسم تداعی میکنه
اصن چرا من این مدلی شعرو نگفتممممم
چرا نگفتم یه عصر پاییزی پشت رل 😢😢
بگذریم بریم سراغ شعر:
پشت رُل ساعت حدوداً پنج، شاید پنج و نیم
داشتم یک عصر بر میگشتم از عبدالعظیم
از همان بن بست باران خورده پیچیدم به چپ
از کنارت رد شدم آرام ، گفتی : مستقیم !
زل زدی در آینه ، اما مرا نشناختی
این منم که روزگارم کرده با پیری گریم
رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند
رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم
بخت بد برنامه موضوعش تغزل بود و عشق
گفت مجری بعدِ بسم الله الرحمن الرحیم:
یک غزل میخوانم از یک شاعر خوب و جوان
خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:
«سعی من در سر به زیری بیگمان بی فایده ست
تا تو بوی زلف ها را میفرستی با نسیم»
شیشه را پایین کشیدی رند بودی از نخست
زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیم؛
موج را تغییر دادم... این میان گفتی به طنز:
با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم !
گفتم آخر شعر تلخی بود ؛ با یک پوزخند
گفتی اصلا شعر میفهمید ؟ گفتم : بگذریم
پ ن


